هـر چند کــه راهِ گـذرم کـوی شما نیست
محـراب دعا جـز خـم ِ ابروی شما نیست
چشمم نشود ثانیـه ای خـیره بــه مهتاب
زیرا کـه درخشنده تـر از روی شما نیست
موجی کـه گــریزان شـود از جنبش دریا
پیچیده تر ازحلقه ی گیسوی شما نیست
گاهی نــزنـم بــر ســر راهــت بــه لباسـم
ازشیشه ی عطری که پرازبوی شمانیست
ای دشـــت تنـت منطـــقه ی بـاز شکـاری
کبکی به خـــرامانی تیهـــوی شمـا نیست
از شـال و کـت و پیـرهنـم بــوی تـو آیـد
هرچندکه برشانه ی من موی شما نیست
پُر کن دو سه پیمانه که پالوده ی شیراز
خـوشمزه تر از شربت لیمـوی شما نیست
آلـوچـه ی لبهای تـو از ریـزه ی قـند است
هــر میوه بــه شیرینی آلــوی شما نیست
شاعـر نکشان حـرف و سخـن را به درازا
گـویا عسلت گفته کـه بانـوی شما نیست
علی قیصری
گرچه از جنس گلی از خودِ گل نازتری (علی قیصری)
ی ,بــه ,کـه ,تـو ,تر ,شیرازخـوشمزه ,از شربت ,شربت لیمـوی ,لیمـوی شما ,تر از ,شیرازخـوشمزه تر
درباره این سایت